Friday, April 20, 2012

پيش ما سوختگان

 پيش ما سوختگان مسجد و ميخانه يكـيست
حرم و دير يكي، سبحه و پيمانه يكيست
اينهمه جنگ و جدل حاصل كوته‌نظري است
گر نظر پاك كني كعبه و بتخانه يكيست
هر كسي قصه‌ي شوقش به زباني گويد
چون نكو مي‌نگرم حاصل افسانه يكيست
اينهمه قصه ز سوداي گرفتاران است
ور نه از روز ازل دام يكي،دانه يكيست
ره‌ي هركس به فسوني زده آن شوخ ار نه
گريه‌ي نيمه شب و خنده‌ي مستانه يكيست
گر زمن پرسي از آن لطف كه من مي‌دانم
آشنا بر در اين خانه و بيگانه يكيست
هيچ غم نيست كه نسبت به جنونم دادند
بهر اين يك دو نفس عاقل و ديوانه يكيست
عشق آتش بود و خانه ‌خرابي دارد
پيش آتش دل شمع و پر پروانه يكيست
گر به سر حد جنونت ببرد عشق«عماد»
بي‌وفـايي و وفاداري جانانه يكيست
خواجه عبدالله انصاری

No comments:

Post a Comment